یکی از بزرگان اهل تمیز
حکایت کند از زنی تند و تیز
که غرید روزی چنان شیر نر
به داماد خود این چنین زد تشر
"دردم از "پول" است و درمان نیز هم
دل فـدای او شد و جان نیز هم
آن یکی شد غرق در مال حرام
دینش از کف رفت و ایمان نیز هم
مثل داورها که سوتی هایشان تکراری است
درفشانی های برخی همچنان تکراری است
یک نفر فکری به حالِ این مجردها نکرد
در به در گشتن پی جا و مکان تکراری است!
ما را چه که باغ لاله دارد؟
ما را چه که خسته ناله دارد؟
ما را چه که گربه میکند تخم؟
ما را چه که گاو میزند شخم؟
ز روزگار ملولم، به روزگار قسم
ز رنج کار به تنگ آمدم، به کار قسم
اگر زیاد دم از دشمنی زنی، ای دوست!
خورم ز دست تو مرفین، به انتحار قسم
عید آمد و موسم بهاران هم روش
پیران همه سرخوش و جوانان هم روش
ای حضرت دوست،«احسن الحال» فرست
در حاشیه، عیدی عزیزان هم روش
با آمدن بهار ما گل کردیم
یاد از گل و مرحومه بلبل کردیم
با وعده اینکه میرسد فروردین
سرمای سه ماه را تحمل کردیم
نقل از ثامن تم: معلمی از دانش آموزانش خواست "فواید گاو بودن" را بنویسند:
با سلام خدمت معلم عزیزم و عرض تشکر از زحمات بی دریغ اولیاء و مربیان مدرسه که در تربیت ما بسیار زحمت میکشند و اگر آنها نبودند معلوم نبود ما الان کجا بودیم.
اکنون قلم به دست میگیرم و انشای خود را آغاز می کنم.
چه فرقی میکند این آدمی کز دور میآید
خودش راضیست یا با زور میآید
چه فرقی میکند با هالهای از نور میآید
و یا با حالتی ناجور،با مأمور میآید
عطر نرگس، رقص باد، آهسته میآید بهار
بر خلاف سال ماضی خسته میآید بهار
کس نمیداند که طعمش چیست، شیرین یا ملس
مثل بعضی میوهها سربسته میآید بهار
به شش چیزت آید امیری به دست
به گردونْت ساید سر از خاک پست
نخست آنکه فربه شود اشکمت
فراموش گردد غم عالمت
دو دیگر که از لوث غیرت، وجود
بشویی بدانسان که هرگز نبود
سه دیگر ببندی دم از گفتگوی
که رسوا شود مرد بیهودهگوی
© تمامی حقوق متعلق به وب سایت نرم افزاری هف شنبه می باشد
طراحی وب سایت هف شنبه