| میآید بهار
عطر نرگس، رقص باد، آهسته میآید بهار
بر خلاف سال ماضی خسته میآید بهار
کس نمیداند که طعمش چیست، شیرین یا ملس
مثل بعضی میوهها سربسته میآید بهار
بابه پیر زمستان را بگو یادت به شر
رسته از چنگال تو وارسته میآید بهار
گنبد سبز فلک آیینهبندان کرده است
دسته گلها چیده با گلدسته میآید بهار
تا که ما را وارهاند از هزارانگونه غم
بندها از پای خود بگسسته میآید بهار
نرخ بازار تورم را که هیچش خواندهاند
با صدای شیشکی بشکسته میآید بهار
تا که از دولت بگیرد سهم خود را نقد نقد
در صف یارانهها بنشسته میآید بهار
فک و دندان تا کند سرویس از ابنای خلق
قبل جنگ هستهای با هسته میآید بهار
تا نماند مثل ما عباس زیر خط فقر
دمب خود با اغنیا پیوسته میآید بهار
عباس خوشعمل
دیدگاه شما