| کشک
شادی روزگار یعنی کشک
خاطر بیغبار یعنی کشک
در قم و یزد و گرمسار و طبس
شرشر آبشار یعنی کشک
بین خرچنگهای مردابی
سخن از خاویار یعنی کشک
چون که پروازها سر وقتند
سالن انتظار یعنی کشک
چون که «بینش پژوه» میخواند
اثر شاهکار یعنی کشک
«محسن نامجو» که خوانندهست
«بیژن کامکار» یعنی کشک
کارگردان اگر که «ده نمکی» ست
منشی و دستیار یعنی کشک
تا که یک سانت برف میبارد
کشور گازدار یعنی کشک
جیب ما را زدند از چپ و راست
هم یمین، هم یسار یعنی کشک
تک جناحی اگر شود کشور
پس گروه فشار یعنی کشک
چون که مستعجل است هر دولت
صحبت از اقتدار یعنی کشک
همه چون مؤمنند و مؤمنهاند
لاجرم سنگسار یعنی کشک
چون دمد توی صور اسرافیل
قُطر سنگ مزار یعنی کشک
سعید بیابانکی
دیدگاه شما