| آهنگ «به رهی دیدم برگ خزان» باصدای ایرج بسطامی+متن
به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو زگلشن روکرده نهان
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود
به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو زگلشن روکرده نهان
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود
ای برگ ستمدیده ی پاییزی
آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی
روزی تو هم آغوش گلی بودی
دلداده و مدهوش گلی بودی
ای عاشق شیدا دلداده ی رسوا
گویمت چرا فسرده ام
در گل نه صفایی باشد نه وفایی
جز ستم ز دل نبرده ام
آه بار غمت در دل بنشاندم
در ره او من جان بفشاندم
تا شود نوگل گلشن و دیده شود
رفت آن گل من از دست
با خار و خسی پیوست
من ماندمو صد خار ستم
این پیکر بی جان
به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو زگلشن روکرده نهان
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود
به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو زگلشن روکرده نهان
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود
آهنگ »به رهی دیدم برگ خزان» با صدای ایرج بسطامی دانلود با حجم 4.43 مگابایت (mp3 128 kbps مدت 4 دقیقه و 50 ثانیه) |
دیدگاه شما